ناصر حجازی در سال 1328 در تهران به دنیا آمد
وی دروازه بان سابق تیمهای استقلال (تاج) و تیم ملی ایران بوده است که بعد از دوران بازیگری به مربیگری روی آورد.
پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با 4 خواهر و یک برادر در خانوادهای 8 نفری زندگی میکرد.
وی دوره دبستان را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستانهای سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد.
در سال 1350 وارد مدرسه عالی ترجمه شد و بعد از 6 سال به دلیل مسافرتهای ورزشی موفق شد لیسانس بگیرد
رشته ورزشی اصلی وی بسکتبال بود و در 16 سالگی در تیم منتخب دبیرستان ابومسلم بازی میکرد و حتی برای تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شد.
در آن زمان در زمینهای خاکی واقع در منطقه دامپزشکی فعلی، جامی به نام جام شهرزاد برگزار میکردند که حجازی نیز در تیمی به عنوان مهاجم بازی میکرد.
حجازی روزی با دوستانش به تماشای مسابقات فوتبال منطقه 8 میرود و در آنجا تیم منتخب مدرسهاش بازی داشت که اتفاقا دروازبان تیم آسیب دیده بود.
حسین دستگاه (خبرنگار وقت کیهان ورزشی) که مربی تیم مدرسه بود او را صدا میزند و پست دروازبانی را به او میسپارد.
دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت داشت راهی گرگان میشود تا برای این تیم بازی کند.
در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت تیم آنها نتیجه را 1-0 واگذار کرد.
حجازی در دوران بازیگری در باشگاههای نادر، تاج، شهباز و استقلال بازی کرد.
تیم نادر اولین باشگاه حجازی بود که با دریافت 300 تومان با این تیم قرارداد بست. نادر در آن زمان در دسته دوم باشگاههای تهران بازی میکرد.
ناصر حجازی سپس دروازه بان باشگاه تاج شد. زمانی که تیم ملی از ترکیه بازگشت مرحوم علی دانایی فرد پیشنهاد بازی در تاج را به حجازی داد و از سویی دیگر مرحوم آقا مدد نیز علاقمند بود که حجازی را به راه آهن ببرد.
حجازی در نهایت با دریافت مبلغ 6 هزار تومان با تاج قرارداد امضاء کرد و در ماه نیز 250 تومان حقوق برایش در نظر گرفته شد.
این انتقال برای ناصر حجازی بسیار خوش یمن بود و حجازی در همان سال اول، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیا و لیگ فوتبال کشور را با تیم تاج سابق جشن گرفت.
ناصر حجازی با تیم تاج سابق در سالهای 1345 و 1350 قهرمان تهران و در سال 1353 قهرمان لیگ دوم تخت جمشید شد.
حجازی در سال 1356 به شهباز رفت و یک سال و نیم بازی برای این تیم را تجربه کرد و در سال 1358 به استقلال بازگشت.
در این مرحله او 7 سال دیگر در استقلال بود و با این تیم دو بار در سالهای 1362 و 1364، در حالی که کاپیتان استقلال بود، قهرمان مسابقات فوتبال جام باشگاههای تهران شد.
حجازی زمانی که با تیم ملی به فرانسه رفت (پیش از جام جهانی 1978 آرژانتین) با پیشنهاد تیم پاریسن ژرمن فرانسه مواجه شد.
نماینده این تیم در اردوی تیم با مهاجرانی درباره انتقال حجازی صحبت کرد، اما حشمت مهاجرانی حجازی را متقاعد کرد که بعد از جام جهانی ممکن است با پیشنهادهای بهتری روبرو شود و به این ترتیب این انتقال صورت نگرفت.
وی بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و 5 بازی نیز در تیم ذخیرههای منچستر انجام داد.
آنها در اولین بازی در اولدترافورد 5 بر صفر بولتون را شکست دادند و حجازی درخشش چشمگیری در آن بازی داشت. بعد از این دیدار دیوید فکستون سرمربی منچستر حجازی را پسندید.
در یکی دیگر از بازیهای تدارکاتی حجازی در برابر تیم استوک سیتی برای منچستر یونایتد بازی کرد.
حجازی در 17 سالگی توسط رایکوف به تیم ملی جوانان دعوت شد. در اولین بازی خود برای تیم ملی جوانان در دیداری دوستانه در امجدیه مقابل تیم تاج بازی کرد که بسیاری از بزرگان آن زمان حضور داشتند و آن بازی به تساوی 3 بر 3 رسید.
وی پس از چند بازی دوستانه در آستانه حضور تیم ملی جوانان در رقابتهای آسیابی بانکوک در یکی از تمرینات از ناحیه کتف مصدوم شد و از سفر به تایلند بازماند.
وی در سن 18 سالگی و پس از اینکه نامش در اسامی دعوت شدگان به تیم ملی نبود به فدراسیون فوتبال رفت و با رایکوف صحبت کرد.
رایکوف اصرار داشت دروازهبانی که کتفش شکسته دیگر گلر نمیشود، اما اصرار حجازی تاثیر داشت و انتخاب شد.
بعد از دو هفته حضور در اردوی تیم ملی به عنوان دروازه بان اصلی انتخاب و سپس به تورنمنتی در شوروی اعزام شدند.
ناصر حجازی در حالی دروازهبان اول تیم ملی فوتبال شد که بزرگانی مثل مهدی کشاورز و مرحوم فرهنگ بادکوبه در تاج قدیم و فرامرز ظلی و عزیز اصلی در تیمهای دیگر، همچنان در حال قدرت نمایی بودند.
حجازی در سال 1348 و از 19 سالگی دروازه بان اول تیم ملی فوتبال ایران شد و اولین بازی ملی خود را در 22 شهریور 1348 در آنکارا در مقابل پاکستان انجام داد که با نتیجه 4 بر 2 به نفع ایران پایان یافت.
بعد از ملحق شدن به تیم ملی ایران وی توانست با تصاحب جام ملتهای آسیا در سال 1346 به افتخارات خود بیافزاید.
وی قهرمانی در جام ملتهای آسیا را دوبار دیگر در سالهای 1350 و 1354 همراه با تیم ملی ایران تجربه کرد.
ناصر حجازی، آخرین بار سال 1359 و در حالی که تنها 29 سال داشت و در بازی ایران- کویت درون دروازه تیم ملی قرار گرفت.
حجازی تا سال 1359 دروازه بان اول ایران بود اما بعد از آن به خاطر قانون 29 سالهها که حضور در دروازه را برای بازیکنانی که بیش از 29 سال دارند منع میکرد، در اوج دوران ورزشی از تیم ملی کنار گذاشته شد.
ناصر حجازی در سال 1365 فوتبال را در 36 سالگی کنار گذاشت.
حجازی به تیم فوتبال محمدان بنگلادش رفت و بعد از مدت کوتاهی سنگربانی، تبدیل به سرمربی موفق این تیم شد.
تحت مربیگری او، محمدان بنگلادش در سال 1367 ، پیروزی بر تیم مقتدر پرسپولیس تهران را تجربه کرد.
حجازی در این سال محمدان بنگلادش را به جمع 8 تیم برتر آسیا رساند.
ناصر حجازی در سال 1369 و در حالی که 40 ساله بود، به ایران بازگشت.
حجازی مربی بسیاری از تیمهای فوتبال از قبیل بانک تجارت، شهرداری کرمان، ماشین سازی تبریز، ذوب آهن و سپاهان اصفهان، نساجی مازندران، استقلال تهران، استقلال رشت و استقلال اهواز بوده است.
در زمان مربیگری تیم استقلال تهران، ناصر حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاههای آسیا راه یابد و به نایب قهرمانی برسد.
در طی دوران مربیگری، ناصر حجازی توانسته است بازیکنانی مانند علی دایی و رحمان رضایی را به فوتبال ایران معرفی کند.
او از محبوبترین و مشهورترین فوتبالیستهای ایرانی به شمار میرود و در استقلال تهران از او به عنوان تنها اسطوره این باشگاه نام برده میشود.
در سال 1378 کنفدراسیون فوتبال آسیا وی را به عنوان دومین دروازهبان برتر قرن بیستمِ این قاره انتخاب کرد.
در سال 1388 ناصر حجازی به علت بیماری در بیمارستان کسری تهران بستری شد.
برخی از افتخارات ناصر حجازی:
در سمت بازیکن (باشگاهی):
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (1347)
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (1348)
- قهرمانی جام حذفی (1348)
- جام میلز هندوستان (1348)
- نایب قهرمانی جام باشگاههای تهران (1349)
- نایب قهرمانی جام حذفی (1349)
- قهرمانی جام باشگاههای آسیا (1349)
- جام میلز هندوستان (1349)
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (1350)
- قهرمانی جام دوستی (1351)
- نایب قهرمانی جام هندوستان (1351)
- قهرمانی جام اتحاد (1352)
- نایب قهرمانی جام تخت جمشید (1352)
- قهرمانی جام تخت جمشید (1353)
- قهرمانی جام حذفی کشوری (1356)
در سمت بازیکن (ملی):
- حضور در بازیهای المپیک مونیخ 1972 (1350)
- قهرمانی جام ملت های آسیا 1972 (1350)
- قهرمانی در مسابقات جام ایران (1351)
- قهرمانی بازیهای آسیایی 1974 (1352)
- قهرمانی جام ملت های آسیا 1976 (1354)
- کسب سهمیه حضور در بازیهای المیپیک 1976 (1354)
- حضور در جام جهانی 1978 آرژانتین (1356)
- مقام سومی جام ملتهای آسیا 1980 (1358)
در سمت مربی:
- قهرمان لیگ کشور 1376
- قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (1376)
- نایب قهرمانی لیگ کشور (1377)
- نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا 1377
- صعود به جمع 8 تیم برتر آسیا همراه با تیم محمدان بنگلادش
ناصر حجازی دروازهبان و مربی سابق فوتبال ایران و از چهرههای محبوب ورزش کشورمان، سرانجام اول خرداد سال 1390 به علت بیماری در بیمارستان کسری تهران درگذشت.
(روحش شاد )
وستان عزیز من تصمیم گرفتم تا از این به بعد برای شما دوستان عزیز برای احترام به پیشکسوتان فوتبال بیوگرافی ستارگان سابق استقلال را در وبم بذارم.
امروز برای شما دوستان عزیز بیوگرافی مجید نامجو مطلق ستاره تکنیکی سالهای قبل استقلال را آماده کردم.
بیوگرافی مجید نامجو مطلق:
- نام و نام خانوادگی: مجید نامجو مطلق
- تاریخ تولد: ۱۰/۳/۱۳۴۵
- اولین مربی: نایب روئین دل
- اولین تیم: جوانان استقلال
- تیم های بعدی تا استقلال: بزرگسالان استقلال
- مشوق عضویت در استقلال: باشگاه به دنبالم آمد
- مدت بازی در استقلال: 8 سال
- پست: هافبک
- شماره پیراهن: 7
- افتخارات با استقلال: قهرمان جام حذفی دو بار، قهرمان جام باشگاه های آسیا یک بار، قهرمان ایران یک بار، قهرمان لیگ دو بار
- بهترین دوست استقلالی: بهتاش فریبا، بیژن طاهری و حمید فرزام نیا
- بهترین استقلالی تاریخ: حسن روشن
- شغل فعلی: مربیگری مس کرمان
- تعداد فرزندان: یک دختر و یک پسر
- نام فرزندان: ملیکا و دانیال
- بهترین بازیکن استقلال فعلی: مجتبی جباری
آندرانیک تیموریان (به ارمنی: Անդրանիկ Թէյմուրեան) با نام کامل و درست آندرانیک تیموریان سامرانی متولد ۱۵ اسفند سال ۱۳۶۱ فوتبالیست ایرانی است. او در پست هافبک دفاعی بازی میکند
تیموریان فعالیت خود را به عنوان فوتبالیست با تیم عقاب تهران در لیگ آزادگان شروع کرد.
او پس از این تیم به تیم ابومسلم پیوست و دو فصل برای این تیم در لیگ برتر باشگاههای فوتبال ایران بازی کرد. در سال ۲۰۰۶ پس از درخشش در جام جهانی المان به تیم بولتون انگلستان پیوست که توسط سام آلاردایس مربی سرشناس انگلستان اداره میشد .
وی پس از درخشش در چند بازی با افت شدید مواجه شد که همین امر یکی از اوامل نیمکت نشینی وی بود که در نهایت به یک دیمکت نشین در فصل پیش تبدیل شد .
اندرانیک در فصل جدید با اتمام قرارداد به تیم فولام پیوست که تا کنون موفقیتی را کسب نکرده. تیموریان در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ آلمان برای تیم ملی ایران در هر سه بازی این تیم به میدان رفت.
روز ۶ ژانویه سال ۲۰۰۶ آندرانیک در دیدار مقابل دونکستر راورز با به ثمر رساندن دو گل نخستین گلزن ایرانی جام حذفی انگلستان نام گرفت و نقشی تعیینکننده در پیروزی ۴ بر ۰ تیمش داشت. او در بازی تیم بولتون با ویگان نیز دو گل از سه گل تیمش (بولتون) را به ثمر رساند و نقش مهمی در پیروزی ۳ بر ۱ تیمش داشت
برادر بزرگتر آندرانیک سرژیک است که او هم در تیم ماینتز سابقه بازی دارد. تیموریان در ۲ فوریه ۲۰۰۹ به صورت قرضی به باشگاه بارنزلی در لیگ دسته یک انگلستان رفت.
پس از آن وی به تراکتورسازی تبریز پیوست. تیموریان که سابقه چندین سال حضور در لیگ برتر فوتبال انگلیس را در کارنامه داردبه جمع تراکتورسازان پیوست تا این تیم را در ادامه لیگ برتر همراهی کند...
و بعد از نیم فصل بازی در تراکتور به تیم پرافخار استقلال پیوست و همراه با این تیم طعم شیرین پیروزی در دربی را چشید و به دنبال قهرمانی با این تیم است ( بیوگرافی کاملی از آندو نیست,همش همینه !)
فریدون در صبح روز ششم اردیبهشت (۲۶ آوريل) سال 1358 شمسی در شهر بندری اِمدن در کشور آلمان دیده به جهان گشود . اِمدن شهری در شمال آلمان است که با کشور هلند مرز آبی و خاکی دارد. در اين شهر پایگاه زير دريايی های مدرن آلمان قرار دارد. کارخانه ی فولکس واگن هم در اين شهر وجود دارد.
پرویز زندی، پدر فریدون در سال 1323 شمسی در کرمانشاه به دنیا آمده است. چون پدرش کارمند شهربانی بوده و بیشتر وقتها در ماموریتهای کاری به سر می برده است بچه های وی در شهرهای مختلف ایران به دنیا آمدند. پدر پرویز بچه سرچشمه تهران و مادرش در منطقه سنگلج تهران به دنیا آمده اند. ورزش در این خانواده ی ریشه دارد . پرویز از کودکی کشتی گیر بوده و به این ورزش علاقه ی زیادی داشته است و در سال 1341 هم قهرمان استان خراسان شد. وقتی برای مسابقات کشوری به تهران رفت چون 200 گرم وزن اضافه داشت از مسابقات محروم شد و این ورزش را کنار گذاشت . پرویز پس از پایان تحصیلات و اتمام دوران سربازی به آلمان رفت و همان جا شروع به کار کرد. در مسجدی در شهر هامبورگ آلمان با الا کخ (او پس از مسلمان شدن اسم لیلا را برای خود بر گزید. ) ازدواج کرد. خطبه ی عقد آن ها را ایت اله شبستری خوانده است.
لیلا کخ متولد 1949 ، زمانی که به دنیا آمد مادرش را از دست داد. این موضوع سالها او را آزار می داد، او با پرویز زندی آشنا شد و علی رغم مخالفت دوستانش با او ازدواج کرد. وی با اینکه در آلمان به دنیا آمده خیلی خوشحال است که فریدون ایران رابرای ادامه فوتبال انتخاب کرده است . مادر فریدون ایران را خیلی دوست دارد و علاقه مند است که بتواند در ایران به همراه خانواده ی خود زندگیشان را ادامه دهند.
کوروش برادر فریدون، 3 سال از او بزرگتر است.وی هم مثل فریدون در شهر 60 هزار نفری اِمدن آلمان به دنیا آمده است.کوروش در دانشگاه کلن آلمان مشغول به تحصیل در مقطع دکترای ورزش بوده است. او ابتدا فوتبالیست بوده و سپس به رشته ی بسکتبال روی آورد. او نیز چون پدر و مادرش از اینکه برادر کوچکش فریدون برای ادامه فوتبال ایران را انتخاب کرده بسیار خوشحال است. وی خیلی کم به ایران آمده و امیدوار است برای آشنایی بهتر با فرهنگ غنی ایران به سرزمین پدری اش بیشتر سفرنماید.
فریدون برای تیم ملی امید آلمان بازی کرده است. با اینکه احتمال بازی کردن در تیم ملی آلمان برای او فراهم بود، او تیم ملی ایران را برای ادامه فوتبال خود انتخاب نمود. پدر و مادرش از این تصمیم استقبال نمودند
فریدون اولین گلش را برای ایران در یک بازی دوستانه به ثمر رساند . پرچم ایران روی پیراهنش را بوسید تا نشان دهد به سرزمین پدری خود عشق می ورزد. او در جایی گفته است:« قبل از اینکه به ایران بیایم چون تا به حال این کشور را ندیده بودم اطلاعاتم به اندازه ی چیز هایی بود که از پدرم شنیده بودم .ولی الان چیزهای بیشتری از آداب و فرهنگ ایرانی را یاد گرفته ام. گل های زده ی ملی خود را به پدر و مادرم که برای من خیلی زحمت کشیده اند، تقدیم می کنم.»
فریدون علاقه زیادی به رالی دارد و اگر فوتبالیست نمی شد قهرمان رالی بود !!! یک بار در مسابقات رالی شرکت کرده بود و 2 بار هم تصادف شدید داشته است.او هیجان سرعت را به همین تصادف ها می داند!! ماشین های شیک و سریع را خیلی دوست دارد و ماشین خود را زود به زود تعویض می کند
فريدون زندي از كودكي با ايران بيگانهنبود. در خانواده او، هميشه از ايران صحبت بود ونقش پدر و مادرش تا حد زيادي در اين روند موثربود.وی عاشق خوروشت قیمه و لوبیا پلو هست. مادرش هم این 2 نوع غذا را خیلی خوب درست می کند. او وقتی به ایران می آید غذاهای تک و شماره یک ایرانی را در رستوران های تهران می خورد.
او اعتقاد دارد که ایرانی ها خیلی خوب و مهربان هستند. آنها به یکدیگر تعهد دارند و مدام سعی دارند به کسی که احتیاج دارد کمک کنند . در ایران همه به فکر خانواده و دوستانشان هستند، درست برعکس آلمانی ها !! وی فکر می کند مردم سرزمین پدری اش با تمام دنیا فرق داشته و به آن افتخار می کند.
وقتی خیلی بچه بود از پدرش در مورد اسمش سوال می کرد چون نامش با تمام دوستانش در آلمان فرق داشت !پدرش در این مورد به او می گفت :«فریدون یک اسم اصیل و تاریخی ایرانی است و در قدیم مردی با این نام از بزرگان سرزمین پدری اش بوده است . اسم کوروش برادرش نیز یک اسم بزرگ تاریخی است.»
او عاشق کودکان هست به همین دلیل اگر بخواهد کار خیری انجام دهد سعی می کند از کودکان بی سرپرست حمایت کند. امیدوار است روزی در دنیا فرا برسد که کودک بی خانه ای وجود نداشته باشد .
از دروغ گفتن و پشت سر کسی بد حرف زدن هم متنفر است و اجازه نمی دهد کسی جلویش از کسی بد حرف بزند .
وی در بین تیم های فوتبال دنیا، عاشق تیم بارسلونا اسپانیا هست .
بزرگترین آرزوی فریدون این است، روزی برسد که در تمام جهان صلح و دوستی برقرار باشد و کسی با کسی دعوا نداشته باشد. دوست دارد جنگ های تمام دنیا به اتمام برسد و آدم ها فقط یکدیگر را دوست داشته باشند
بیوگرافی
متولد 10/2/64 است و در شهر نور مازندران به دنیا آمده است.دو برادر به نام های سعید و عمار دارد یک خواهر به نام سمیه.حنیف عمران زاده با شماره شناسنامه 14 است و پدرش حجت الله عمران زاده شغل آزاد دارد.او مجرد است ودر حال حاضر در سعادت آباد تهران زندگی میکند.
از کجا شروع شد؟
از17سالگی فوتبال خود را به صورت حرفه ای شروع کرد.زیرنظر جلال موسوی نسب در سال 81 فوتبال بازی کرد و بعد در سال 82 به عضویت تیم شاهین درآمد.امیدهای پاس ملوان و بزرگسالان پاس تیم های بعدی او بودند.درخشش عمران زاده درتیم همدانی سبب شد تابزرگترین تیم ایران یعنی استقلال خواهان جذب اوشود.
چی میگی؟
تکیه کلام حنیف عمران زاده ((چی میگی)) است او اصولا در برخورد با هم تیمی هایش از واژه چی میگی زیاد استفاده میکند تا همین حرف او سوژه بچه های تیم باشد.
!بچه غول پرید
!فصل پیش در تیم بیشتر اورا بچه غول صدا می زدند.اما امسال لقب جدیدی دارد که خیلی خوب هم با آن کنار آمده و اتفاقا بدش هم نمی آید.از او که می پرسیم لقبت در تیم چیست؟می گوید:بچه های تیم من را دیوونه صدا می زنند
نه حنیف است نه سهیل او ثائر است
به حنیف عمران زاده در فوتبال ایران مشهور است و بچه محل ها و فامیل هم او را سهیل صدا میزنند اما نام او در شناسنامه چیز دیگری است.اسم این بازیکن به گفته خودش در شناسنامه ثائر ثبت شده است.با این حساب شماره 5 استقلال 3 اسمه است!
برادرزاده ای که از عمو حنیف میترسد
حنیف 2خواهر زاده به نام های محمدرضا(8)ساله و احمد رضا (3)ساله دارد.او یک برادرزاده یک سال و نیمه هم به نام امیرحسین دارد که به شدت از عمو حنیف خود میترسد.امیرحسین به محض دیدن حنیف پا به فرار میگذارد و تا وقتی که عمویش در خانه شان است در آغوش مادرش می ماند و حتی به او نگاه هم نمیکند.احتمالا آقای مدافع استقلال پلک هایش را برای برادر زاده اش برگردانده که او اینگونه از عموی خود میترسد.درست مثل ماجرایی که برای پسر امیرحسین صادقی رقم زد....
وقتی خواب میماند
اصولا تمرین های صبح را خواب میماند و دیرتر از همه به دستگردی میرسد.عمران زاده علاقه زیادی به خواب دارد و جزو پرخواب های استقلال به حساب می آید.البته او یک خصلت دیگر هم دارد.حنیف شدیدا عاشق شکلات و کاکائوست و به خاطر همین هیچ وقت شکلات های بچه های تیم از دست او در امان نمی مانند.
...استاد پیچیدن
در پیچیدن و سرکار گذاشتن استاد است.وقتی با حنیف عمران زاده تماس میگیریم جواب میدهد و میگوید:2دقیقه دیگر خودم میگیرمتان...این 2دقیقه میشود 2ساعت و 2روز و 2 هفته...درکل اصلا نمیتوان روی قول های این بازیکن حساب باز کرد مخصوصا مصاحبه هایی که میگوید می آیم اما نمی آید.
قرص آرام بخش قبل از هر پرواز
به شدت ازهواپیما میترسد.موقعی که از پله های هواپیما بالا میرود کلی ترس دارد.این شدت ترس وقتی به اوج میرسد که هواپیما درحال بلند شدن است یا تکان میخورد.به خاطر همین عمران زاده برای کاهش ترسش همیشه قبل از هر پرواز قرص آرام بخش میخورد.البته او از آمپول و واکسن هم به شدت میترسد...به قد و هیکل شماره 5 استقلال میخورد که اینقدر از هواپیما و آمپول بترسد؟
خط های متغیر
زیاد خط عوض میکند از وقتی به استقلال آمده حداقل 5.6خط عوض کرده است.رابطه اش با خبرنگاران خوب است اما چه خوبی؟خوب حرف میزند اما قول هایش قول نیست.گفتیم که جواب میدهد اما می پیچاند.او کم مصاحبه میکند
صدای بی آواز
علاقه زیادی به خواندن دارد.شنیدیم اصولا در اردوها می زند زیر آواز و ادعا می کند که صدایش هم خوب است.البته هم تیمی های عمران زاده این مسئله را تایید نمی کنند.حداقل چهره آنها به وقت آواز خواندن حنیف نکته دیگری را ثابت می کند.
با جنبه
جزو با جنبه های تیم به حساب می آید.یعنی شوخی با او با واکنش تند همراه نیست.آنقدر با جنبه است که به همین خصلت هم شناخته می شود.با همه شروشور بودنش دل نازکی دارد و جزو بچه های ساده استقلال به حساب می آید.
با سامان گوران
رفیق صمیمی سامان گوران است به هرحال یک بازیکن شوخ طبع با یک بازیگر طنز حتما خوب با هم میسازند که همیشه هم با یکدیگر دیده میشوند.آن ها رفاقت صمیمی با یکدیگر دارند و حنیف همیشه در برابر اجرای گوران اشک هایش از خنده سرازیر میشود
بازی او را قبول دارند
اکثر مربیان به بازی حنیف عمران زاده علاقه خاصی دارند.تا به حال با هر مربی کار کرده از بازی او رضایت داشته تا همین رمز حضور ثابتش در ترکیب باشد .او در این چند سال که در استقلال حضور دارد خیلی کم نیمکت نشین شده است.
سوسیس.کالباس ماکارونی
از غذاها علاقه خیلی زیادی به ماکارونی دارد عاشق سوسیس و کالباس هم هست اما انگار حواسش نیست سوسیس.کالباس چقدر در سلامت انسان تاثیر منفی دارد.
یار رحمتی
فصل گذشته با امیر حسین صادقی رفاقت صمیمی داشت اما با جدایی این مدافع حالا با مهدی رحمتی خیلی رفیق است و در اردوهای تیم هم کنار دروازه بان استقلال است.
در جستجوی فیلم
بازی های خود را همیشه زیر ذره بین قرار میدهد.به خاطر همین بعد از هر بازی در جستجوی فیلم آن است تا به دقت آن را تماشا کند.همین یکی از رمز های موفقیت مدافع استقلال است.
بلند قد
قد او 196است.حنیف عمران زاده جزو بلند قد ترین بازیکنان استقلال به حساب می آیدو از این رو از او به عنوان دژ محکم استقلال یاد میشود.قد عمران زاده در موفقیتش نقش بسزایی داشته است.
الگویی به نام هاشمی نسب
به بازی مهدی هاشمی نسب علاقه زیادی دارد این بازیکن الگوی او بوده و حنیف همیشه سعی می کند گل های خود را به این بازیکن تقدیم کند.الگوی اخلاقی و رفتاری او هم فرهاد مجیدی است.عمران زاده هم مثل همه بازیکنان تیم از جدایی مجیدی ناراحت شد.
رئالی
طرفدار رئال مادرید است و همیشه با بارسایی های تیم کری دارد.او از هواداران سرسخت تیم مادریدی است
که البته از شکست تیمش مقابل بارسا خیلی ناراحت شده بود.
هنرمندان مورد علاقه
به صدای رضا صادقی علاقه زیادی دارد و به خاطر همین بیشتر ترانه های این خواننده را گوش می دهد از بازیگران تلویزیون هم به هنرنمایی پرویز پرستویی علاقه زیادی دارد.
بهترین گل
بهترین گلش را.گل به تراکتور سازی عنوان میکند. او نشان میدهد به عنوان یک مدافع شم گلزنی بالایی دارد.حنیف گلزنی با ضربه سر را از هاشمی نسب الگو برداری کرده است.
<
زندگینامه : تاریخچه فوتبالی : خسرو قبل از وارد شدن به سن جوانی در تیم های کوچک مختلفی عضو بود اما دوره ی حرفه ای فوتبال او را می توان به دو قسمت تقسیم کرد که قسمت اول قبل از وارد شدن به تیم های بزرگسال لیگ برتری است و قسمت دوم با وارد شدن به تیم های لیگ برتری تا به الان می باشد. که دوره ی اول زمانی فوتبال خسرو با وارد شدن به تیم جوانان پرسپولیس آغاز می شود و سپس تیم مطرح بعدی او , که تقریبا پایان بخش این دوره میشود وارد شدن به تیم های پایه استقلال است که در این دوره خسرو با بازیکنان شاخص کنونی همچون مجتبی جباری , آندرانیک تیموریان , بهشاد یاورزاده و ... هم بازی
خسرو حیدری 23 شهریور ماه 1362 در تهران (خیابان هنگام) در یک خانواده مذهبی با موقعیت مالی متوسط متولد شد , همچنین خسرو دارای یک خواهر است .
خسرو حیدری از دوران کودکی به ورزش فوتبال علاقه فراوان داشت ولی هیچگاه فکر رسیدن به این درجات از سطح فوتبال را نمی کرد و مثل اکثریت کودکان آرزوی دکتر و یا خلبان شدن داشت اما با وارد شدن به مقاطع تحصیلی و دبستان علاقه فراوانش به فوتبال بیشتر نیز شد و از همان کودکی پدر بزرگوارشان خسرو را در عضویت مدارس فوتبال های مختلفی درآوردند و مبانی اولیه فوتبال را به خوبی آموخت . با رسیدن به سن جوانی و با وارد شدن به مرحله ی جدیدی از فوتبال خود یعنی به عضویت درآمدن در تیم جوانان پرسپولیس این ورزش را به طور جدیتری دنبال کرد و با مشاهده ی پیشرفت خود در فوتبال و همچنین بهتر بودن فوتبال نسبت به درسش , بیشتر روی به سمت فوتبال آورد این عوامل باعث شد که به مدرک دیپلم اکتفا کند و تصمیم به ادامه ی جدیتر فوتبال خود کند اما این مسائل باعث مخالفت پدرشان با ادامه ی فوتبال پسرشان شد چرا که فوتبال را دلیلی برای لطمه زدن به درس و ادامه ی تحصیل خسرو می دانستند اما در ادامه پس از اینکه پدر خسرو موفقیت و اشتیاق پسرشان را در رسیدن به مراحل بالای فوتبال دیدن خودشان عاملی برای ادامه و مشوق و حامی بزرگی در فوتبال خسرو شدند و به این ترتیب خسرو با طی کردن مراحل مختلفی از فوتبال خود به این جایگاه از فوتبال رسید همچنین خسرو در دوران جوانی در کنار فوتبال خود در جواهر سازی مشغول به کار کردن بود تا جایی که اگر خسرو فوتبالش را ادامه نمیداد حتما در همان جواهر سازی ادامه به کار میداد . سرانجام خسرو در سال 84 ازدواج کرد و تا قبل از رفتن به اصفهان (تیم سپاهان) در پونک مستقر شد و بعد از بازگشت به استقلال هم اکنون در تهران زندگی می کند ((با عرض پوزش از در اختیار گذاشتن آدرس محل سکونت کنونی خسرو حیدری جدا معذوریم ))
ی دوره ی دوم فوتبالی خسرو که به صورت حرفه ای تر دنبال می شود به شرح زیر است : این دوره ی حرفه ای با سرباز شدن خسرو آغاز می شود که در آن روز ها خسرو همراه با مجتبی که هر دو مشمول خدمت سربازی بودن به تیم محبوب استان خراسان یعنی ابومسلم می روند بی شک بهترین دوران فوتبالی او با چشم پوشی از استقلال , ابومسلم است وی به مدت 2 سال زیر نظر اکبر میثاقیان در ابومسلم دوران فوتبالی خوبی را پشت سر گذاشت. بعد از پایان دوره بازیش در ابومسلم قصد بازگشت به استقلال را داشت که در آن زمان با مخالفت استقلال روبه رو بود ولی چند تیم دیگر لیگ برتری از جمله پرسپولیس پاس و پیکان خواهان او بودن که خسرو تیم پیکان را تیم آینده ی خودش انتخاب کرد که شاید بزرگترین اشتباه ورزشی او نیز بود اما این پیوستن زیاد دوام نیاورد و پس از یک سال بازی در این تیم , این تیم را به مقصد پاس (2 سال در پاس تهران و پس از انتقال پاس به همدان به مدت1 سال هم در پاس همدان) ترک کرد و مدت 3 سال در این تیم مشغول به بازی شد , این سه سال نقطه ی عطف دوران فوتبال او است چراکه با بازی های درخشان خود توانست نظر تیم محبوبش استقلال را به خود جلب کند و توسط امیر قلعه نویی که بی شک موثر ترین فرد در زندگی فوتبالی اوست به استقلال دعوت شد و این آغازی بود بر دوران طلایی کنونی خسرو . ضور دوباره خسرو در استقلال که مدت زیادی هم در انتظار این بازگشت بود هرجند دیر صورت گرفت اما صفحه ی جدیدی در زندگی فوتبالی و شخصی اش را گشود . این دوران حضور در استقلال درخشان ترین روزهای فوتبالی خسرو می باشد به طوری که در مدت زمان کوتاهی به یکی از موثرترین و محبوب ترین بازیکنان ایرانی تبدیل شد در این سال ها خسرو به عنوان یکی از پاسور های مطرح ایران معرفی شد و نقش بسیار موثری با پی ریزی گل هایش در موفقیت استقلال و قهرمانی این تیم در لیگ برتر داشت , این سال ها با خاطرات خوب هواداران توام بود اما در انتها اتفاقاتی افتاد که شاید روز های سخت فراموش نشدنی برای خسرو رقم زد . آن روز ها با تغییر مدیریتی استقلال همراه بود و به علت نبود ثبات مدیریتی ونامشخص بودن آینده بازیکنان بسیاری از آنها بر خلاف میلشان از تیم محبوبشان جدا شدند و یکی از این بازیکن ها خسرو حیدری بود اما جدایی خسرو بر خلاف جدایی بازیکنان خوب دیگر استقلال همچون فابیو جانواریو , حسین کاظمی ,هاشم بیکزاده,سیاوش اکبرپور و امیر حسین صادقی ... نبود چراکه که محبوبیت دوچندان خاطرات خسرو نزد طرفداران استقلال باعث شده بود نسبت به جدایی او از تیمشان مخصوصا انتقال او به تیم رقیب با هدایت یک استقلالی دیگر یعنی امیر قلعه نویی حساسیت بسیار بیشتری نشان دهند به طوری که پس از شنیدن این انتقال شاید یکی از جنجالی ترین انتقال های فوتبال صورت گرفت و با برخورد شدید استقلالی ها روبه رو شد و نقطه ی عطف این اتفاقات و خشم طرفداران بازی رو در روی وی با تیم سابقش در استادیومی که 90 هزار نفر در آن حضور داشتند بود به طوری که حتی گل های برده شده توسط وی به هواداران از سوی طرفداران استقلال پس فرستاده شد خسرو در سپاهان و انتقالش به استقلال : این دوره ی یک ساله حضور خسرو در سپاهان با اینکه با قهرمانی وی در لیگ برتر همراه بود ولی هیچگاه موفقیت های خود در استقلال را نتوانست تکرار کند و با قاطعیت می توان گفت خسرو برای یک سال از یاد ها فراموش شد هر چند که در این تیم قدرتمند اصفهانی نیز خسرو نقش بسیار مهمی در قهرمانی تیمش با پاس های گل متعددش داشت اما این دوره یک ساله به سرعت بدون هیچ حاشیه ای به پایان رسید اما در پایان دوباره انتقال جنجالی دیگری در راه بود اما این بار کاملا برعکس انتقال قبلی , حالا این بار سپاهانی ها بودند که مخالف حضور وی در تیم سابقش استقلال بودند چراکه طبق قرارداد 2ساله ای که خسرو با سپاهان داشت باید رضایت مدیران این تیم اصفهانی را جلب می کرد تا آنها رضایت نامه او را برای انتقال به استقلال را صادر می کردند که سرانجام در حالی که دقایقی تا پایان وقت قانونی ثبت قرارداد ها نمانده بود در ساعت 24 بامداد این اتفاق افتاد و خسرو بار دیگر پیراهن آبی تیم پایتخت را بر تن کرد اما با این حال که این انتقال صورت گرفت و دوباره وی به تیم سابقش بازگشت ولی خسرو چند هفته ی ابتدایی لیگ را در ترکیب استقلال غایب بود اما در نهایت خسرو در کرمان شروع طوفانی را با پاس گل زیبایش مقابل مس برای استقلال آغاز کرد وتا کنون هم با ثمر رساندن گل های حساسی مخصوصا در بازی های آسیایی مقابل ذوب آهن ایران و الاتفاق عربستان دوباره به روز های اوج و محبوبیت خود در استقلال بازگشته است . افنخارات فوتبالی : ( لیگ برتر ) : 2بار قهرمانی : 1. استقلال تهران لیگ هشتم سال 88-87 2. سپاهان لیگ دهم سال 90-89 1 بار مقام دومی : پاس تهران لیگ پنجم سال 85-84 1 بار مقام سومی : استقلال تهران لیگ نهم سال 89-88 ( جام حذفی ) : 1 بار نایب قهرمانی :ابومسلم سال 84-83 پاس های گل : 1. پاس تهران : 5 2. پاس همدان : 7 3. استقلال : 20 4. سپاهان : 5 5. استقلال : 1 (به صورت موقت) خسرو در یک نگاه : اسم کامل : خسرو حیدری محل تولد : تهران - رسالت - هنگام سن : 28 قد : 174 cm وزن : 70 kg تحصیلات : دیپلم وضعیت تاهل : متاهل (سال ازدواج : 1384) تیم مورد علاقه خارجی : رئال مادرید فوتبالیست های مورد علاقه : دیوید بکام و کریستیانو رونالدو رنگ مورد علاقه : سفید و آبی غذای مورد علاقه : فسنجان و ته چین مهارت های کاری غیر فوتبال : جواهر سازی
مجتبی جباری متولد ۱۶ خرداد 1362 در رباط کریم
ه دلیل شغل پدرش فوتبال را از تیم راه آهن شروع کرد . در تیم نوجوانان راه اهن به مدت 2 سال بازی کرد و سال بعد به جوانان اتکا پیوست . وی سپس مجدد به امید راه آهن برگشت و دراین تیم مشعول به بازی شد
جباری تاکنون ۵ بازی برای تیم ملی فوتبال ایران انجام دادهاست که بهترین بازی ملی وی مربوط میشود به مقدماتی جام ملتهای آسیا در بازی با تیم ملی چین تایپه در استادیوم آزادی. در آن بازی مربی تیم ملی فوتبال مکزیک که برای آنالیز تیم ایران (قبل از رقابتهای جام جهانی ۲۰۰۶) به ورزشگاه آمده بود مجتبی جباری را بهترین بازیکن تیم ایران نامید. مسلما مصدومیت نقش بسیار پر رنگی در کم بودن سوابق ملی وی داشته است.
تیمهای باشگاهی:
جوانان راه آهن
جوانان استقلال تهران
ابومسلم خراسان
استقلال تهران
جباری فوتبال را از جوانان راه آهن و زیرنظر سرمربی وقت آن شروع کرد. وی با بازیهای قابل قبولی که انجام داد توانست نظر احدی مربی وقت جوانان استقلال را به خود معطوف کند و راهی باشگاه استقلال شود. رشد جباری در فوتبال از همان سال آغاز شد و در پایان فصل و به دلیل مشمول بودن نظام وظیفه، وی برای گذراندن خدمت سربازی راهی تیم بزرگسالان ابومسلم خراسان شد. جباری در تیم ابومسلم تبدیل به یک هافبک خلاق شد و خیلی زود توانست خود را به شهرت برساند و به تیم ملی دعوت شود. در پایان فصل ۸۳ -۸۴ مجتبی جباری با گذراندن یک فصل کاملاً موفق در ابومسلم خراسان به تیم بزرگسلان استقلال تهران بازگشت و در همان فصل به همراه استقلال قهرمان لیگ برتر فوتبال ایران شد.
افتخارات:
قهرمانی با تیم استقلال تهران در لیگ برتر سال ۱۳۸۵ - ۱۳۸۶
قهرمانی با تیم استقلال تهران در جام حذفی سال ۱۳۸۶ - ۱۳۸۷
بهترین بازیکن و پدیده ایران:
مجتبی جباری با بازیهای زیبا و موثر توانست نقش بسزایی در قهرمانی استقلال تهران در فصل رویایی ۸۴ - ۸۵ داشته باشد و از طرف کارشناسان و مسئولان به عنوان بهترین بازیکن لیگ ایران و پدیده فصل انتخاب شد .
زندگی شخصی: وی دارای ۲ خواهر و ۱ برادر است. در روز بازی فینال جام حذفی سال ۱۳۸۷ ساعاتی پیش از شروع بازی پدرش درگذشت. اما به او اطلاع ندادند و در همان بازی یک گل زد و یک پاس گل داد و بهترین بازیکن میدان شد و مهمترین نقش را در قهرمانی استقلال ایفا کرد. از سال ۸۴ متاهل میباشد. در حال حاضر در شهرک شهید محلاتی تهران سکونت دارد.
مجتبی جباری در فوتبال ایران خیلی زود مشهور و محبوب شد تا جایی که حتی ۱ سال دوری از فوتبال هم نتوانست وی را از محافل خبری دور کند.
زیدان آسیا:
این لقبی است که ژاپنیها بر مجتبی جباری گذاشتند و از آن پس به زیدان آسیا ملقب گردید. مجتبی جباری در چارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ در مسابقه تیم ایران برابر ژاپن بازی قابل توجهی از خود به نمایش گذاشت و باعث حیرت ژاپنیها شد
مصدومیت سخت مجتبی جباری در اردوی آماده سازی تیم ملی برای جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ آلمان در سوئیس ضربه سختی بر روند پیشرفت جباری وارد نمود. وی که پیش بینی میشد یکی از بازیکنان ثابت و پدیده تیم ملی در جام جهانی باشد با این مصدومیت ۱ سال از فوتبال به دور ماند و به همین دلیل جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، ۸۶-۸۵ لیگ برتر و جام ملتهای آسیا ۲۰۰۷ را از دست داد. اکثر کارشناسان معتقدند که اگر وی در جام جهانی بازی میکرد میتوانست به لیگهای معتبر جهان بپیوندد.
متولد:۲۶/۶/۱۳۶۲
فرزند یکی مونده به آخر
اصلیت: کرمان
تیم های سابق: شهرداری کرمان- پاس- النصر
محل سکونت: سعادت آباد
مدل ماشین: بی ام و
مدرک تحصیلی: دیپلم
بیوگرافی2 و کامل از آرش برهانی:
رش برهانی متولد 23/06/1362 در خواجوی کرمان است
او دارای پدر کرمانی است
دارای 5 برادر و 2 خواهر است
دارای 175سانتی متر قد و 72 کیلوگرم وزن است
ارش با ساز زدن هم میانه خوبی دارد او دف وتنبک را بسیار خوب میزند
ارش ابتدا در تیم میلاد کرمان دروازه بان بود اما بعد از مدتی به خط حمله امد
ارش در فصل 81_82 لیگ برتر ایران پدیده فوتبال معرفی شد
به خاطر سرعت بالا و تکنیکش برانکو او را به تیم ملی دعوت کرد
بهترین گل ملی ارش گل او به تیم ملی قطر در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2006 المان است
او همراه تیم ملی ایران به جام جهانی 2006 المان راه پیدا کرده است
او هماکنون عضو باشگاه استقلال تهران است.
او پیش از آمدن به استقلال در تیم پاس تهران و همچنین مدت کوتاهی برای تیم النصر امارات بازی کرده بود.
انتقال به استقلال تهران
آرش برهانی در فصل نقل و انتقالات سال ۱۳۸۶ با توجه به این که زمزمه پیوستن او به پرسپولیس تهران شنیده میشد، با استقلال تهران قرارداد بست و به این تیم منتقل شد.
حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس با توجه به توافقات اولیه باشگاه پرسولیس با آرش برهانی از بابت این انتقال ابراز نارضایتی کرده بود.
سریع ترین هتریک کننده فوتبال برتر ایران
آرش برهانی در دوره هشتم لیگ برتر باشگاهای کشور در تاریخ ۶ آبان ۸۷ با زدن ۳ گل پیاپی به پیکان نام خود را در کتاب نانوشته گینس ایرانیها ثبت کرد.
این رکورد از نظر زمان این هتتریک است.
برهانی در کمتر از ۹ دقیقه ۳ گل به تیم پیکان زد تا اگر اتوئو سریعترین هتتریک ۱۰ سال اخیر بارسلونا را انجام داده، برهانی با نصف زمان مهاجم کامرونی، سریعترین هتتریک تاریخ استقلال و لیگ برتر باشد
مهدی رحمتی از آن روزی در فوتبال ایران نامی برای خودش دست و پا کرد که در حافظیه و در بازی رفت فینال جام حذفی سال 1380 یک تنه مقابل استقلال قلعه نویی ايستاد و حتی در مهار ضربه پنالتی یدا... اکبری هم موفق بود اما شاید کسی نداند که رحمتی علاقه خاصی به قرارگرفتن در خط حمله و گلزنی داشت و مهاجم بدی هم نبود . اوهیچ علاقه ای به دروازه بانی نداشت و دوست داشت که با گل هایش برای تیمش امتیاز بدست بیاورد اما همه چیز مطابق میل او پیش نرفت و از خط حمله به دروازه راه پیدا کرد و البته کم کم به این پست هم علاقمند شد.
او سال 74 اولین قراردادش را به ثبت رساند و به تیم جوانان پاس پیوست و کارش را زیر نظر مهدی زینی نژاد شروع کرد و در تمام رده های سنی برای این باشگاه بازی کرد. بعد از آن راهی تیم دخانیات شد و به گفته خودش محمود بیداریان و احمد ذبیحی فر نقش زیادی در فوتبال او داشتند.
خدمت سربازی او را به فجر سپاه تهران فرستاد و بعد از آن به زادگاهش یعنی شیراز بازگشت و به تیم فجر سپاسی رفت. در آن زمان محمود یاوری، سرمربی فجر بود ولي با آمدن غلامحسین پیروانی شرایطش در این تیم بسیار بهتر شد و به دروازه بان اصلی فجری ها تبدیل شد که توانست خیلی زود نامش را مطرح کرده و فرهاد کاظمی او را به اصفهان کشاند. رحمتی اما در اصفهان چندان موفق نبود و به خصوص با گل هایی که در چند بازی از جمله دیدار با العین در نقش جهان خورد خیلی ها را آینده اش نامید کرد ولی در آغاز لیگ پنجم بود که قلعه نویی او را به استقلال آورد، او در استقلال نتوانست چندان بازی کند و بیشتر اوقات زیر نام وحید طالبلو قرار گرفت، فصل بعد اما اوضاع بدتر هم شد و همه این اتفاقات زمینه حضور رحمتی را در کرمان فراهم آورد، او در فصل اول حضورش در مس بد کار نکرد ولی اوج دوران بازی اش را در لیگ هشتم نمایش داد، جایی که مس کرمان با درخشش مهدی رحمتی از سد همه رقبا گذشت و سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را هم گرفت. رحمتی در این فصل چند بازی درخشان از جمله دیدار با پرسپولیس در تهران داشت و همین نمایش ها بود که باعث شد تا دروزاه بان اول تیم ملی باشد و با درخشش در بازی های مقدماتی جام جهانی به خصوص در بازی با امارات در ابوظبی همه را به تحسین وادارد و برترین بازیکن آن دیدار شود. او در ابتدای لیگ نهم دوباره به سپاهان بازگشت تا باز هم با امیر قلعه نویی کار کند.
مهدی رحمتی سابقه عضویت در تیم ملی جوانان و تیم ملی امید را دارد و اینک پیراهن شماره یک تیم ملی را هم برتن دارد.
نام : میلاد
نام خانوادگی : میداوودی
تاریخ تولد : 30/ دی / 1363
محل تولد : مسجد سلیمان
تحصیلات : دیپلم تجربی
وضعیت تاهل : متاهل
نام فرزند : آمتیس
محل سکونت : سعادت آباد
*فرار از مدرسه کاری است که اکثر فوتبالیست های کشورمان در زمان مدرسه انجام می دادند. میلاد میداوودی هم از این قاعده مستثنی نبود و در زمانی که باید به مدرسه می رفت بیشتر فرار می کرد و به زور دیپلم گرفت . *وقتی میلاد میداوودی را با لباس شخصی ببینید متوجه علاقه اش به لباس های عجیب و غریب می شوید . میلاد علاقه خاصی به اینگونه لباس ها دارد و معمولا لباس هایی را انتخاب می کند که متفاوت و رنگارنگ است.
*عاشق رنگ میشکی است و تا به حال بیشتر ماشین هایی که خریده مشکی بوده .
*میلاد الان یک لندکروز مشکی دارد که با اون سر تمرین میره .
*عاشق بارسلونا است و آرزو داره روزی با مسی و رونالدو هم بازی بشه.
*دوست های صمیمی اش ایمان مبعلی ، پژمان منتظری ، بیژن کوشکی و مهدی امیرآبادی است .
*کل خانواده اش استقلالی اند به جز پدرش که پرسپولیسی تیره !*زیاد وقت نمیکنه مسافرت بره اما اگر فرصت پیدا کنه به زادگاهش یعنی مسجد سلیمان میره .
*برای میلاد 30 دی روز خاصی است چون هم روز تولد خودشه و هم دخترکوچولوش «آمتیس » *در بچگی آرزو داشته روزی فرهاد مجیدی را از نزدیک ببینه ، حتی موهاشو مثل او درست می کرد و تمام دیوار اتاقش عکس های فرهاد بود. علاقه او به فرهاد طوری بود که وقتی فوتبال بازی می کرد دوست داشت هم بازیاش بهش بگن فرهاد مجیدی و مثه او خوشحالی می کرد.
حالا همان نوجوانی که آرزوش دیدن مجیدی بود حالا یکی از یاران اصلی مجیدی است البته رقیب او برای گلزنی .
*برخلاف خیلی از بازیکنان فوتبال ، میلاد عاشق مطالعه است . البته کتابهای تاریخی ! میلاد این روزها مشغول خواندن کتاب تاریخ پنج هزار ساله ایران است.
*میلاد از کار کردن در خانه اصلا خوشش نمیاد و کمتر به همسرش کمک می کنه. میلاد تنها کمکی که در منزل می کند اینه که آمتیس رو نگه داره . البته خودش عاشق این کاره !
*از میلاد پرسیدم دخترت رو به فوتبالیست جماعت می دی؟ جوابش این بود : نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! *از وقتی دخترش به دنیا اومده خیلی آرام و کم حاشیه *اونقدر دخترش رو دوست داره که دوست داره سریع تر از تمرین بیاد و کنار تنها دخترش باشه. *میلاد اونقدر به آمتیس وابسته شده که ترجیح میده به جای بیرون رفتن با دوستان با دخترش بازی کنه. شده .
*تنها با مهدی امیرآبادی و حسین کعبی رفت و آمد میکنه اونهم فقط به دلیل همسایه بودن !!!!!!!!!!!!!!!!! *کلا آدم شوخ طبع و خوش خنده است و وقتی در تمرین ها با مهدی امیرآبادی باشه بازار شوخی و خنده به راه است.
*برخلاف اخلاقش عاشق فیلم های ترسناک است.
*الگوی ورزشی اش کریس رونالدو است .
*یکی از آرزوهاش قهرمانی با استقلال در آسیاست
*بهش میگن دیوید بکام اما او از این لقب اصلا خوشش نمیاد و دوست داره به او « میلاد رونالدو » بگویند.